رضامهدیان

شهید سید علی حسینی

سید علی حسینی یکم تیر 1348، در شهر میامی به دنیا آمد. پدرش سید علی ‏اصغر، کارگر بود و مادرش عذرا نام داشت.
کد خبر : 5646
تاریخ انتشار : پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 18:23

سید علی حسینی یکم تیر ۱۳۴۸، در شهر میامی به دنیا آمد. پدرش سید علی ‏اصغر، کارگر بود و مادرش عذرا نام داشت. دانش‏ آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم دی ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سینه و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

وصیت نامه

 بسم الله الرحمن الرحیم

« انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنّۀ یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون »

« خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین به قتل برسانند یا خود کشته شوند ».

 با سلام به پیشگاه باعظمت حضرت مهدی (عج) ارواحنا له الفدا و نایب برحقش روح خدا خمینی بزرگ؛ و سلام بر ارواح مطهر شهدای خونین کفن اسلام پیشتازان نهضت سرخ حسینی و پرچم داران آزادی؛ و سلام بر دلیر مردان جبهۀ پیکار، راهیان قدس و نجف و کربلا، وارثان برحق شهیدان، شاگردان مکتب توحید، آنها که خون حسین (ع) در رگ هایشان جاری است پرچم آزادی در دست دارند و مصممند تا بر جهان هستی به اهتزاز درآورند . اکنون که به لطف خدا عازم نبرد با دشمنان اسلام شدم خدا را شکر می گویم که ما را از لشکریان خود قرار داد و نام ما را در طومار سربازان خود ثبت کرد؛ و به درستی که سربازان خدا پیروزند . اکنون که کربلای حسین دوبار ه تکرار شده و فریاد « هل من ناصر » حسینی از حلقوم امام امت خمینی روح الله، این نایب برحق امام زمان(عج) و زنده کننده عاشورای حسین (ع) ، به گوش می رسد بر ماست که به این ندا  پاسخ مثبت داده و به یاری دین بشتابیم و تا فرصت از دست نرفته خود را به این اقیانوس بیکران ملحق کنیم تا به ساحل نجات برسیم؛ و در این راه از هیچ چیز نباید هراسی به دل راه دهیم و تا مرز شهادت به پیش برویم ( انشاءالله) و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم. ما در مکتب حسین (ع) درس آموختیم که فرمود : اگر دین جدم محمد (ص)  جز با  کشته شدن من پایدار نمی ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید. و کسانی که در دعاها از خدا می خواستند ای کاش ما در کربلا بودیم و حسین را یاری می کردیم، حال این گوی و این میدان این کربلا و این هم حسین (ع) اگر گوش دل باز کنیم صدای حسین (ع) را از حسینیۀ جماران می شنویم. پس به دنبال رهبر بشتابیم که او ما را به قلۀ آزادی و به ساحل نجات می رساند. او فرزند زهراست و راهش راه خدا و ادامۀ این راه بهشت جاوید و رضوان الله است. و اما بعد، خدمت پدر و مادر عزیزم با همسر مهربانم و برادرها و همشیره ها سلام . امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید که بنده گناهکاری بودم؛ ولی خداوند در توبه را باز گذاشته است . پدرعزیزم، باز شما حق بزرگی بر گردن من داشتید . امیدوارم که مرا واقعاً ببخشید و حلال کنید؛ چون زبان من گویای این را ندارد که عذرخواهی بکند . و اما مادرعزیزم، امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید که واقعاً رنج های زیادی برای ما کشیدید و در خانواده ما واقعا مظلوم واقع شدید؛ تو ما را به این سن و سال رساندی . ولی چه افتخار از این بالاتر که انسان، پدر و مادر، فرزند خود را در راه اسلام عزیز قربانی کند؟ همان طور که در طول تاریخ ائمه ما در این خط شهادت قرار داشتند و این نعمت بزرگ را برای ما به ارث گذاشتند . و اما همسر عزیزم، امیدوارم که واقعا مرا حلال کنید و انشاءالله که ما را ببخشید، چون از زندگی مشترک چند وقتی نمی گذرد و زندگی کوتاهی را با هم داشتیم. ولی چه افتخار از این بالاتر که انسان رنج و سختی و مشقت را در راه خدا بکشد و برای خالق خود از جان و مال بگذرد و دنیای خود را فدای اسلام عزیز کند؟ به هر حال، من خیلی خیلی از شما راضی بودم و امیدوارم که از خط اسلام خارج نشوید و پیرو راه شهدای عزیزمان باشید و نور دیده سید محمد را در راه اسلام و یاری به دین مقدس تربیت و او را یک فرد مفید برای جامعه اسلامی بسازید و همچنین فرزند دیگری که در راه است و ممکن است او را نبینم؛ امیدوارم که در پرورش ایشان هم سعی داشته باشید تا فرد مفید و لایقی باشد انشاءالله . برادران و خواهرانم، مرا ببخشید و حلال کنید که شما هم نسبت به خودتان حق بزرگی بر گردن من داشتید. و اما برادران پایگاه، امیدوارم که خداوند شما را برای اسلام نگه دارد. و بدانید که پایگاه یک دِژ محکمی است برای افراد و نیروهای حزب الله و آنها که میخواهند در خط اسلام باشند و سعی کنید که انشاءالله از این دِژ محکم و استوار خارج نشوید و در صدد جذب نیروهای مؤمن باشید تا اینکه بتوانیم خدمتی به اسلام و انقلاب اسلامی کرده باشیم.

 « والسلام »

 هدیه ناقابل راه خدا سیدعلی حسینی

 1364/ 11/ 14

 خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی( عج)، خمینی را نگه دار (انشاءالله)

 از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا

]وصیت نامه ای دیگر [

 بسم الله الرحمن الرحیم

 ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

 موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 « یا ایتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربک راضیۀً مرضیۀً فادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی » اول آنکه شهادت ارثی است که از اولیاء به ما رسیده است . با سلام بر مهدی صاحب زمان(عج)؛ و با درود و سلام بیکران بر بزرگ رهبر انقلاب اسلامی ایران و قلب تپنده ایران، زعیم عالیقدر، امام امت، خمینی کبیر؛ و با درود به رزمندگان اسلام که سرداران عشقند و جبهه ها را با مناجات خویش عطرآگین کرده، ایران را بر بال ملائکه نشانده اند؛ و  با سلام بر شهیدان از صدر اسلام تاکنون، شهیدانی که مانند مولایشان اباعبدالله الحسین (ع) آگاهانه در راه خدا برای رضای خدا شهید شدند. ای شهدا، شهد شهادت گوارای وجودتان باد. این وصیت را بنده حقیر- که کوچکتر از آنچه شما می دانید – سیدعلی حسینی است،] می نویسم[ و این وصیت را برای جهت حکم اسلام می نویسم . اگر لطف و رحمت خداوند منان شامل حال ما شد و من را به گروه شهدا برد امیدوارم که مرا حلال کنید . و شما گمان نکنید که کسانی [ که] در راه خدا شهید شدند مردگانند، چون آیه صریح قرآن است که می فرماید:  « ولا تحسبن الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون »  یعنی « گمان نبرید که کسانی در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند »  و شهادت مقطعی است از حرکت تکاملی آنان که به وجود مطلق و خالق می پیوندند و جبهه ها محل پیوند عاشق به معشوق است. و شما این را بدانید که من فقط برای رضای خدا به جبهه می روم. انسان سر دوراهی گیر می کند و او باید یکی از راه ها را انتخاب کند : یا شهادت یا کفر یا عزت یا ذلت . و اسلام مکتبی است غنی و انسان ساز که به انسان راه می دهد که سر تسلیم در برابر ظلم فرود نمی آورد. و ای کاش که هزاران جان داشتم و فدای اسلام می کردم و چه قدر شهادت در راه خدا شیرین است؛ مانند گل سرخ خوشبو می ماند. و من نمی خواهم مرگ به سراغ ]من[ بیاید، می خواهم خودم به دنبال مرگ بروم و چه مرگی بهتر از [ اینکه ] در راه خدا شهید شدن. و خانواده عزیزم، من را از دست ندادید بلکه هدیه کرده [ اید ]. و بدانید بهشت برین که خداوند وعده داده در انتظار ماست . و من از مادر و خواهرانم خواهانم که : زینب وار زندگی کنید و حجاب خود را حفظ کنید که کوبنده تر از خون شهید است که [ در] راه خدا شهید شده است . و خواهران و برادران، می خواهم که علی وار زندگی کنید و علی وار به سوی مرگ بروید . و از مادرم می خواهم با عزمی استوار و محکم در برابر مشکلات ایستادگی و صبر کنی چون آیه قرآن است که می فرماید : « استعینوا بالصبر و الصلاه » « و از صبر و نماز مدد بگیرد ». شما بعد از شهادتم برای تمامی شهدا گریه کنید چون گریه برای شهدا شرکت در حماسه او، هماهنگی با روح [ او] و موافق با نشاط [ او و] حرکت در موج اوست. هر چند سخن دارم برای شب زنده داران بسیج که: شما پاسدار حرمت خون شهیدان باشید و همراه روحانیت مبارز کار کنید و کارتان فقط برای خدا باشد . چون، این دنیا برای انسان یک خاطره است چون همه از بین می رود و ما هم می رویم همان طور دیگران مردند. و فقط برای انسان ها در این دنیا[ ی] فانی باقی میماند که همان عملهاست و همان مناجات هاست و همان نمازهاست و همان جهاد در خدا کردن است . همه اینهاست که باقی می ماند. پس شما چه انتظاری از این دنیا [ی] خاطره ساز دارید؟ می خواهید خودتان را با مال دنیا وفق بدهید؟ مال دنیا را که نمی توانید با خودتان به آن دنیا ببرید . و چه بهتر است که عمل نیک شایسته و کمک به درماندگان، این کارها را انجام دهیم که در پیش خدا سرفراز باشیم که در آن دنیایی که همۀ مسلمان اعتقاد داریم سرفراز سرشار باشیم . و نه آنکه وقتی خداوند آن ملائکه را فرستاد از ما [ جواب] سؤال کنند که : شما عمرتان را به چه راه هایی گذاردید ؛ چه داریم بگوییم؟ بگوییم که عمرمان را به راه های آلوده و خوردن مال دیگران و یا تهمت و یا غیبت؟ و آن وقت، اگر با این عمل ها، ما به کجا راه داریم؟ خودتان فکر کنید.

و خوشا به حال آن کسانی که [ وقتی که ] در برابر ائمه اطهار قرار می گیرند، سرفراز و سرشار از عشق محبت خدا قرار دارند . وای بر ما که خودمان مسلمان را می دانستیم ولی در آن دنیا که ترازو عدل و عدالت است ما در صف کفاران قرار گرفته ایم. آن وقت آن رفقا به ما می گویند شما که مسلمان باخدا بودید ولی در صف کافران قرار دارید چه جواب داری بگویی؟ آیا شما می توانید از حکومت خداوند متعال فرار کنید؟ نه، که می فرماید در دعای کمیل« و لا یمکن الفرار من حکومتک » « خدایا از حکومت تو هیچ گونه راه فراری ندارد »  من نه برای بهشت خدا عبادت می کنم و نه برای ترس از جهنم فقط برای خدا است. چون این دنیا عبورگاه است . و [ باید] بدانیم که این دنیا توقف گاه نیست، پس چیست؟ این ]دنیا [ مزرعه ای است که برای آن دنیا باید زراعت کاشت . و از شما ملت حزب الله خواهانم که تقوا را پیشه کنید چون « انّ اکرمکم عندالله اتقیکم »  « گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست ».  و شما طوری کنید جزء گروه السابقون باشید که آنان مقربین درگاه خداوند هستند. و مطلب وصیت دیگر این حقیر این است که همیشه با ولایت فقیه باشید . اگر شما از ولایت فقیه جلو یا عقب بیفتید حتماً هلاک می شوید. یعنی اینکه از امام در مسائل خیلی انقلابی تر نشوید و دور از خط امام نباشید، چون در آخرت هر کس را با امامش که در این دنیا دنبال روی او باشد با او محشور می کنند. و اگر ما می خواهیم که با امام خمینی محشور شویم، پس دنبال روی او باشید و یاریش کنید و نگذارید او هیچ گونه احساس تنهایی کند؛ و قدر این امام را بدانیم که همۀ شهدا در وصیت هایشان نوشته اند که در سر نمازهایتان و سر دعاهایتان او را دعا کنید که این امام را تا انقلاب حضرت مهدی صاحب الزمان (عج ) نگه دارد و امید امام، آیت الله العظمی منتظری ، را در پناه خودش حفظ بفرماید و یاران باوفای امام را در پناه خویش نگه دارد. و هم چنین دعا کنید که خداوند این بسیجی ها را از ملت ما نگیرد؛ هر روز بر [ تعداد] رزمندگان اسلام افزوده گردد. ای کسی که سختی ها را تحمل کردی و به خود ناراحتی دادی تا ما را بزرگ کنی ! و ما را بدانجا رسانیدی » . اما  وصیت به مادر  عزیزم می دانم که من برای شما فرزندی آن قدر خوبی نبودم که اسلام و شما می خواستید. شما را در این مدت عمرم زیاد ناراحت و اذیت کردم . نمی دانم چه طور از زحمات شما قدردانی کنم و امیدوارم که با قدم گذاشتن به راه اسلام و امام زمان ( عج) و امام خمینی (ع) ذره ای از زحمات شما را، مادر عزیزم، جبران کنم. ای مادرم، می دانم که داغ جوان دادن تحملش سخت است و از شما می خواهم که زنان صدر اسلام را الگوی خود قرار دهید . ببینید که آنان در روز عاشورا چه جور جوانانشان در جلو چشمانشان پرپر شدند و مثل مرغ پرپر می زدند. من از شما می خواهم از شهادت من هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید، چون شهادت عین این است که تازه متولد شده ای، چون برای آن کسی که خودش به استقبال مرگ برود آن مرگ برایش خیلی شیرین است، چون مثل شربت شیرین درست کرده ای می ماند. پس این مرگ هیچ ناراحتی ندارد. و در پایان از خداوند بزرگ طلب مغفرت می کنم و از همۀ برادران و خویشان حلالیت می طلبم و پیروزی همگی را بر نفس از معبود یکتا خواهانم . هرگاه که یادی از من نمودید امام را دعا کنید. و آن مقدار پولی که دارم : مقداری را برای من روزه [ بگیرید ] نماز بخوانید و آن مقداری که می ماند اگر احتیاج دارید بگیرید برای خودتان . می دانم که مادر، تو کسی را نداری. احتیاج داری؛ اگر احتیاج نداشتی، کمک به جبهه کنید . و ضمناً خمس آنان را بدهید و مقداری ۸۰۰ تومان حتماً به جبهه کمک کنید.

 بگویید به مرغان جدایی کجایید

 هر دهانی به جدایی نگشایید

 محل دفن گلزار شهدای میامی

 دعا کنید خدا مرا با شهدا محشور کند.

 63/ 8/ 19

 8 صبح / ساعت ۵

 خداحافظ به امید دیدار در دنیای ابدی

 سیدعلی حسینی

جاذبه ها
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.