شهید علی اصغر اصغریان

میامی نیوز_شهید علی اصغریان،در سال۱۳۴۲درمیامی به دنیا آمد.

کد خبر : 6168
تاریخ انتشار : پنجشنبه 7 اردیبهشت 1402 - 8:26

 بسم الله الرحمن الرحیم

 « ان الله لاینظر الی صورکم و اعمالکم انما ینظر الی قلوبکم و فیتکم »

 « خدای بزرگ نگاه نمی کند به صورت و کارهای تان بلکه نظر می کند به قل بها و نیت هایتان ».

 تا بانگ الله اکبر و لا اله الا الله محمد رسول الله به جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه هست [ ما هستیم]. ( امام خمینی)

نام : علی اصغر اصغریان فرزند : گل محمد متولد : ۱۳۴۲/۰۱/۰۱ در میامی تحصیلات : زیر دیپلم تاهل : متاهل یگان: سپاه میامی-تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) مدت حضور : ۴ ماه و ۲۱ روز مسئولیت : امدادگر نوع عضویت : پاسدار نوع شغل : نظامی تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۰۴/۲۲ محل شهادت : شرق بصره عملیات : رمضان محل دفن : میامی گلزارشهدا

 وصیت نامه علی اصغر اصغریان، شماره شناسنامه ۳۰ ، تاریخ تولد ۱۳۴۲ ، محل تولد میامی. آری، زمان زمان صدر اسلام و رسول اکرم است و در این برهه از زما ن انقلابی دیگر رخ می دهد و از  بعد  سالهای سال، مسئله تنها شدن اسلام مطرح می شود. امام، آن پیر خروشان ، دلسوز اسلام و یاور محرومان و خصم ستمکاران در این عصر قیام می کند و بر طاغوت و طاغوتیان، ابر قدرت های بزرگ، از جمله آمریکای جنایتکار چنان لرزه بر اندامشان انداخته که گویی هرکدامشان دست به اتحادی نامعلوم می زند و با تمام قدرتشان می خواهند انقلاب اسلامی و مسلمین را سرکوب کنند. از هر طرف، چه از لحاظ فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی بسیج شده اند، ولی نمی داند اینها که کور خواند هاند. ملتی که امامش از خداوند الهام می گیرد و ملت جهان پشتیبان آن است و باز در مقابل این جریان که نمی تواند کار بکند و دست به کاری دیگر می زند که آن هم جنگ عراق و ایران و همچنین لبنان که با اسرائیل غاصب سال هاست ملت عزیز را از زن و کودک گرفته در زیر بمباران قرار می دهند و آنها را به خاک و خون می کشند. باید آنجا بگوییم« ملتی شهادت دارد اسارت ندارد » و تا آخرین قطره خونمان می جنگیم و برای اسلام و  قرآن جانمان را فدا می کنیم و حال راهی جبهه های حق علیه باطل می شویم که با نثار خونمان به منافقین، بی دینان بفهمانیم اگرچه در صحرای کربلایِ حسین ، رهبر آزادمردان، نبودیم لبیک سر دهیم، امروز به ندای خمینی روح الله لبیک « هل من ناصر ینصرنی » را می گوییم و تا آخرین نفس، جانمان را فدای چنین اسلام و رهبری خواهیم  کرد و حال ای تو زن، که همسری را با من قبول کردی و اینجاست که از زحمات شما تشکر کنم و شما می دانستی که در عین حال پاسدارم و این را هم می دانستی که تا ظلم هست مبارزه هم هست و از شما یک خواهش خالصانه دارم که شما بعد از مرگ من هیچ گریه نکنید، بلکه خوشحال و سرافراز باش که شوهرت را در راه اسلام و قرآن فدا کردید. آری، کاسه صبرم لبریز شده، تا کی صبر کنم و خود نمی توانم شاهد جنایات صدامی باشم. با اینکه چندین بار است راهی جبه ه می شوم، ولی به آرزوی دیرینه خود نرسیدم. این بار می روم تا اگر لیاقت شهید شدن را داشتم، بپذیردم و آن چیزی را هر روز به تو می گفتم که مطالعه کنید از جمله قرآن ، نهج البلاغه و دیگر کتاب های ر ا. اگر می خواهید ازَت راضی باشم، دوست دارم به وصیتم عمل کنید و الا ازتان نخواهم گذشت و همچنین به رهنمودهای امام گوش کن و به آنها عمل کنید. و این چند نکته را در نظر داشته باش. دختر دایی، از قول من از مادرت و پدرت معذرت خواهی کن ومی خواهم که مزاحمت یا دردسری برایشان ایجاد کردم ببخشند و شما هیچ گاه گول شیاطین و وسوسه ها را نخورید. حجاب و عفت را حفظ کن، چون که حجاب تو خون سرخ من است و از خون من خوب نگه داری کنید و راه زینب را خوب شناخته باشید و آن همه مصیبت هایی که در جلوی چشمش اتفاق افتاد در صحرای کربلا، سرمشق خود قرار دهید و بعد از مرگ با مادرم صحبت کن در رابطه با شهید و جنگ تحمیلی و چون که وظیفه خود دانسته و جانم در دست خودم نیست، امیدوارم در این چند ماه اگر مزاحمت برایت ایجاد کردم ببخشید و امیدوارم خوشحال باشی که شوهرت در راه اسلام جان داد. ما همه از خداییم و بازگشت به سوی اوست. « انالله و انا الیه راجعون » ، و اما مادرم توجه زیادی داشته باش چون منطق با اسلام است و این کالایی که خداوند داده و حال باید به خودش بفروشیم و مبادا در حقم گریه کنید و دعا کن که چنین فرزندی را در راه انقلاب و اسلام اهدا نمودید و بخندید و خوشحال باش. تا اینکه و ممکن است با گریه های شما دشمن از خدا بی خبر شاد شود و انگار و نه انگار که پسری داشته اید و اگر گناهی در حقتان کردم ببخشید. و نمی دانم خوبی ها و مهربانی که برآیم کرده اید جبران پذیر باشم. و از خدا می خواهم که پاداش آن خوبی ها را بدهد و در حالی که من برای تو پسری نکردم و تو حق مادری به جای آوردی و باز می گویم هرگز گریه نکنید و این را م یدانم مهر فرزندی در تو است ولی تا می توانید یک قطره اشک هم نریزید. به جای گریه و اشک، شیرینی بدهید. توی کوچه را چراغانی کنید و جشن بگیرید و انگار که عروسی کرده ام. بله این را هم بگویم که با گلوله های سرب عروسی می کنم و آن هم شهادت است و با غلغله شادی مسلسل ها و بارش نقل سربی در حجلۀ سنگر، عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید و هرگاه به یاد من افتادید، به یاد مادران بی فرزند و عمار و ابوذر و صحنه کربلا را به یاد آر، آن مادرانی که چندین فرزند را از دست داده اند.

 و شما پدر عزیزم، امیدوارم در درون قلبت مرا بخشیده باشی. من که در حقتان گناه زیادی کردم و پیشت شرمنده ام. یقین اگر نبخشید، ممکن است خداوند در د رگاهش مرا قبول نکند و هرگز گریه نکنید. بس است زندگی ننگین تا کی صبر کنم و شاهد جنایات آمریکا باشیم. حال راهی جبهه ها می شوم و با اجازه تو امیدوام از من راضی باشید. باشد که خداوند به تو صبر و استقامت دهد و هیچ گاه نگویید که کمرم شکست و زنجیر خانمان پاره شد. تو خودت می دانی در راه خدا شهادت است و هیچ جای نگرانی نیست و پس خوشحال و خندان باش.

 لاله این چمن آلوده به رنگ است هنوز

 سپر از دست نینداز که جنگ است هنوز

و اما تو برادر عزیز، تویی که درون مردم هستی. از تو می خواهم که از تمام کارهایی که کرده اید به پیش خدا سر فرود آری و کمک بطلب تا اینکه کمکت کند . با مردم خوش رفتاری کن و بیا درون این جبهه ها ببین چه ایثار و فداکاری و چه حماسه ها و معجزه ها است. به خاطر چه، به خاطر اینکه اسلام است و ما ایمان به الله داریم . برادرم، نمازت را به پای دار، کمک به پدر و مادرت کن. دوست دارم بعد از توب هات اسلحه من را بگیرید و از اسلام دفاع کنید و تو خواهر عزیز، تو را به جان مادر به مکتب خانه برو تا اینکه قرآن را فراگیرید و حتماً کتاب های خوب و ارزنده و مفید را مطالعه و سعی کنید بیشتر در جلسات مذهبی شرکت کنید. توی مدرسه و حتی توی کوچه خوش رفتاری کن. برادر و خواهران عزیزم، امروز آخرین دیدار را با شما دوستان به وسیله این نامه می کنم امروز از جانم می گذرم چون مرگم جز به راه حق و قرآن چیز دیگری نیست و در این سنگر اسلام می خواهم شرافتمندانه بمیرم چون این راه را خودم انتخاب کردم. می خواهم سرافراز بمیرم و برادر و خواهر عزیز، سعی کنید اسلام واقعی را بشناسید و به فرمان رهبر عالیقدر عمل کنید، چون او نماینده امام زمان است و از خداوند ایزدمنان الهام می گیرد وهیچ گاه پایتان را از رهنمودهایش بیرون نگذارید و شما دوستان من گول این شیاطین و منافقین را نخورید و یقین الان زمانی است که اگر گول اینها بخورید و یا اینکه گمراه شوید، خداوند شما را نخواهد بخشید و غیر از راه امام، که از همان راه انبیا سرچشمه می گیرد، راه دیگری انتخاب کنید شکست درش حتمی است. خداوند برای شما عذابی دردناک خواهد فرستاد. و یک تقاضای من این است از ملت شهیدپرور و مسلمان که امام را تنها نگذارند و به رهنمودها عمل کنند و همیشه در صحنه باشید  « هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیداً » ،  اوست که فرستاد پیامبری به رهبری و کیش حق تا ظاهر گرداند دین خودش را بر همه دین ها اگرچه کفار نخواهند و کافی که خداوند شهادت داده باشد.

[ وصیت نامه ای دیگر]

 بسم الله الرحمن الرحیم

« هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره کله و کفی بالله شهیداً »

« اوست که فرستاد پیامبری به رهبری و کیش حق تا ظاهر گرداند دین خودش را بر همه دین ها،اگرچه کفار نخواهند و کافی که خداوند شهادت را داده باشد ».

 خدایا، از تو می خواهم که در این راه یاری و هدایتم فرمایی، چون در غیر این صورت موفق نخواهم بود و الهی رضای من به رضای توست. خداوندا، تو را به خون پاک شهیدان، به ویژه سیدالشهداء حسین ، سوگند می دهیم که دشمنان این انقلاب رهبر عزیز ما را، که در هر لباس و مقام هستند، اگر قابل هدایت هستند هدایتشان کن و اگر نیستند، نیست و نابودشان بگردان و رزمندگان اسلام را در کلیه جبهه های جنگ از رحمت و نصرت خودت بهره مندشان بفرما.

 پروردگارا، امام عزیزمان، روح الله کبیر انقلاب، این فرزند حسین و انبیاء، این امیر مستضعفان، این کوبنده طاغوتیان و بنیانگذار جمهوری اسلامی و ای خدای رحمان رحیم تویی که در همه چیز دانا و توانایی، تو خودت امام ما را تا ظهور حضرت بقیه الله، امام زمان( عج)، برای ما نگه دار. آمین یا رب العالیمن

 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

 همسر عزیزم، مقداری پول در دست یکی از دوستان به نام حاج سعادت عسگری است که به محمود عمو بگو تا ایشان از او بگیرد. او آدرس دقیق را می داند. آدرس: قم، بهداری سپاه پاسداران که به مبلغ ۹۵۰۰۰ ریال است. به مبلغ ۷۵۰۰ تومان به عابدین امین پور و بقیه را هم به قرض الحسنه و همچنین از پول های خانه بدهید. به قرض الحسنه به مبلغ ۵۰۰۰ تومان و این نظر خودت است. از وام مسکن سپاه پول دارم، م یتوانید به حساب ۱۰۰ امام واریز کنید و همچنین یک فرش و یک ضبط و دیگر وسایل خانه و هرچه هست، اگر احتیاج نبود لطف کنید بدهید به ستاد نماز جمعه و کمیته امام خمینی، چون اینها از بیت المال مسلمین است و برای مسلمین کاری نکردم می خواهم صرف بی ت المال گردد و این که به پدر بگو اصغر مقداری زیاد از روزه های ماه رمضان را خورده ام. برایم بگیرید و اگر نمی توانستید به بودجه خودم به دیگران بدهید تا برایم بگیرند و نماز قضا زیادی دارم، برایم بخوانید. خداوند به شما صبر و استقامت بدهد . و به مبلغ ۱۰۰۰۰ ریال به محمدعلی پسر عمه بدهید. و این را بگویم که یک عدد ساعت یادگاری از شما دارم، چون دوستم، برادر واعظیان، اصرار زیادی کردند به او می دهم، باید ببخشید و این را بگویم به تمام برادران همسایه از کوچک تا بزرگ اگر از دست من بدی و ناراحتی دیدند، باید ببخشند.

 « والسلام »

 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

جاذبه ها
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.